30 سالگی



کاملا بداهه باید بگم که ما آدم ها(من و شما)  ممکنه در زندگی به مسائلی پی ببریم(در مورد خودمو،دیگران و یا جهان هستی) ولی اینکه تنها کسی باشیم که به این مسائل پی برده باشیم خیلی کمه و به ندرت پیش میاد اما چون از پیش نمیدونستیم و خودمون برای بار اول باهاش مواجه میشیم این تصور قوت میگیره که احتمالا بقیه هنوز بهش پی نبرده باشند!

حالا می خوام که بدون هیچ محدودیتی ازتون دعوت کنم اون دست رازهارو اینجا برای خودمون(من و مخاطبین عزیز جان) به یادگار بمونه! شاید اولین کاشفش شما باشید :)   


در فصلی هستیم که دلمان می خواهد حالمان خوب باشد، هوا خوب باشد، بوی شکوفه های بهاری از پنجره بیاید، باران ببارد، بشود عزیزانمان را در آغوش بکشیم و بوسیدن هم !

آن یار مطبوع بهاری که جایش هزاران بار خالیست! 

گاهی حس خوب درون کوزه ایست که تشنه ی آنیم!   عشق همین نزدیکیست!

 


در زندگی ما پره از دوراهی ها و تو در توی مصائب پر مکافات!     که عواقبی هم به همراه داره و این اصلا رضایت بخش نیست، یه چیزی که خودش بده و در باطن چیزی جز همون تصویر درهم بر هم ظاهرش نمیتونه باشه!  پس هر تصمیمی که بگیره عواقبش حتما به خودش برمیگرده.     ظاهر و باطن بعضی از تصمیمات خیلی نزدیک به همه اما چیزی که ازآب در میاد اینه که :  ای دل غافل من که نمیخواستم اینطوری بشه و فلان قصدو داشتم"      من نادون بهش نگاه میکنم و میگم تو همینو میخواستی و انجامش دادی یعنی تو همش شبیه این تصمیماتی که میگیری! 

عاقلانه و اندیشمندانه به تفکر میشینم و مثل ای کیو سان دلیل و راه و چاهوپیدا کنم بلکه بدونم مشکل کجاست و کجای کار میلنگه.    من فکر میکنم درستش اینه که ظاهر و باطن آدمها باید یکی باشه  یا اونی که میخواد یه طوری باشه که میخواد ولی نه اونطور هست و نه میتونه باشه!     بالاخره نفهمیدم این حد تعادل برای این تصمیمات دو رو چیه!   هر ورشو بگیری یه ورش درمیره!    


خودخواااااااااااااااااااااااااااااااااااااهی چرا!

خودخواهیه وقتی راهیو که دونفری دارید پیش میرید بعد فقط خودتو ببینی و بیخیال بشی از ادامه راه! 

اگر خسته ای اونم خستست ، اگر متوقف شدی اونم بخاطرت وایساده  چرا از خودت میرونیش!؟  

حتما پیش خودتون فکر میکنید این که خودخواهی نیست! ( باشه نیست)  ولی هست!  دوباره و هزار باره نگاش کن لطفا

 


هر آدمی ممکنه در زندگیش عصبانی بشه و حتی باعث بشه که دعوا کنه.

در تمام عمرم 3 بار به نقطه ای از عصبانیت رسیدم که باعث دعوا شد.   که البته هیچکدومشون شروع کننده اش من نبودم!

اولین زمان دبیرستان بود روز اول دبیرستان که بر خلاف سالهای راهنمایی که صندلی های به هم چسبیده و یا به شکل نیمکت مشترک بود،  در زمانی که وارد دبیرستان شدم مثل همه یک صندلی خالی در کلاس رو انتخاب کردم و نشستم! بعد از دقایقی یک نفر با کم شعور که دو سال مانده به حساب میومد از کلاس دیگه ای اومده بود و ادعا میکرد که صندلی مال خودشه و سال قبل روی این صندلی مینشسته، به این ترتیب میخواست صندلی رو ببره و صندلی دیگه ای هم که خالی باشه توی کلاس نبود،

و من بهش در جواب گفتم صندلی مربوط به این کلاس هست و  مربوط به این سال تحصیلی و شما برو لا اقل یک صندلی برای من بیار تا من این صندلی رو به شما بدم!

که متاسفانه منطق و انصاف نداشت! :|    تا جایی که به هل دادن و کشیدن صندلی متوسل شده بود!  من آدم آرومو منطقی بودم اما با اینحال من هم مجبور شدم مقاومت کنم و بارها هشدار دادم اما توجه نکرد تا من هم هلش دادم و سرو صدا داشت بالا میگرفت که ناظم مدرسه وارد شد و گفت چه خبره!؟

از موضوع جویا شد و اونشخص رو از کلاس بیرون انداخت و براش یه صندلی پیدا کردند و دادند!  

 

دومین عصبانیت منجر به دعوا باز هم با همون آدم قبلی بود !   مثلا میگشت توی کلاسها و قلدر بازی در میورد ؛ هم سنش و هم جسه اش از من بیشتر بود ولی در کل آدم ضعیف و ساکت هارو اذیت می کرد!    زنگ تفریخ بود و بی مقدمه در حال رد شدن از کنارم دور گردنمو با دستش حلقه کرد تا جایی که توان داشت محکم گرفته بود  چندبار  بهش گفتم که ول کن وگرنه کتک میخوری!   بعد مسخره میکرد و ادامو در میاورد!  منم با همون حال بدنمو به طرف خودش هل دادم و به شکمش مشت زدم  و تعادلش به هم خورد و نزدیک بود بخوره زمین  ، مجبور شد گردنمو ول کنه.

ازون موقع به بعد نزدیکم نمیشد!

 

و سومین و آخرین عصبانیتم که منجر به دعوا شد:  (ادامه دارد)

 


واقعیت ما آدمها در بالا رفتن سن نیست بلکه در چه موقع به خود آمدن است.     اینکه منتظر بمانی عمرت بگذرد اما خودت را ندانی چطور بگذرانی   معادله خود ساخته ی عجیب و غریبیست!    چراکه همیشه منتظر شنبه هفته ی بعدی هستی  تا شاید اتفاقی بیفتد یا دست به کاری اساسی بزنی 


اصلا مبارک خودت ماشاءالله!

ولی اینو بدون که اخلاق اونقدر مهمه که دیگه قیافه میفته بعد اینها اصلا میره اولویت های ته لیست!  

اخلاق خوب باشه زیبا و دلنشینی

اخلاق بد باشه  اصلا نه دینت نه قیافت مهم نیست.   یعنی دیگه هیچی!    


صرفا جهت آگاهی برای عموم دوست داشته شده های عالم :

قیافه جذاب و دلنشین مبارکتون باشه ماشاءالله! چشم حسود کور و گوش شیطون کر! 

ولی اینو بدونید چیزی که برای یه زندگی خوب در اولویت هست اخلاقه!   و این قیافه و جمال میفته بعد اینها اصلا میره اولویت های ته لیست!  

اخلاق خوب باشه یعنی زیبا و دلنشینی     

اما بلعکس، اخلاق که بد باشه  اصلا نه دینت نه قیافت دیگه به چشم نمیاد و مهم نیست.   یعنی دیگه هیچی!    


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها